جدول جو
جدول جو

معنی خواهش کننده - جستجوی لغت در جدول جو

خواهش کننده(تُ مَ زَ دَ / دِ)
شافع. شفیع. (مهذب الاسماء). مستدعی. خواهنده. خواهش کن:
چو بشنید پرویز پوزش گران
برانگیخت از هر سویی مهتران
که باشند خواهش کنان پیش شاه
نبرّد دم و گوش اسب سیاه.
فردوسی.
، متوسل. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تُ)
نایم. (یادداشت مؤلف) ، هیپنوتیزکننده. بخواب مصنوعی برنده. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا